روز مزخرف و دوست داشتنى و خفن

ساخت وبلاگ
امروز مزخرف و دوست داشتنى و بسى سخت بود 

دیشب ساعت یک و خورده اى خوابیدم و ساعت شیش بیدار شدم برم مدرسه ، تا دو ربع مدرسه بودم و رسیدم خونه یه ربع سه بود ، چهار زنگ دو زنگ ریاضى پشت هم دو زنگ فیزیک پشت هم ، رسما نابود شدم اومدم خونه رفتم نمک شو و چک کنم خب بعدش متوجه شدم اینم زااارت بزار کنار ، بعد با یه حالت زارى رفتم باشگاه رسما معلممون نابودم کرد نابود دو سانس پشت هم بسکت و والیبال به حدى سرخ شده بودم یه بچه اومد گفت خیلى سرخ شدى یا ( البته حقمه یه لباس گنده ى داداشم و که جنسش به حالت گونى وار و سنگین میپوشم با این همه فعالیت ) از اون طرف ناراحت این بودم که چرا ؟ چرا ؟ باید بدمینتون و ادامه ندادم که یه دختره که اون موقع که من بودم من از اون بهتر بودم حالا که چند ماه من نبودم اومده پیشرفته من هنوز مبتدى اصلا داغونم داغون بعدشم بسکتبال با یه گروه ضعیف افتادم خودمم که اوت چند تا گل خوردیم ، اومدم خونه با بابام و مامانم و داداشم هم دعوام شد ، بعدشم تازه ننشستم استراحت کنم نشستم عربى بخونم بعدشم تو گروه تلگرام با بچه ها دعوام شد از گروه لفت دادم چون شماره نصفشون رو پاک کردم بعد لفت دادن نصفشون رو کلا از زندگیم محو کردم بعدش حالا باز ***** یه خورده خندوندم جورى که با یه حالت خستگى خفن داشتم قهقهه میزدم 

Minipart 1...
ما را در سایت Minipart 1 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : amechanical40 بازدید : 205 تاريخ : دوشنبه 26 تير 1396 ساعت: 17:06